من دارم عوض می شوم مرد ، توی همین چند ثانیه ی اخیر ...
که زل بزنم توی چشم های خودم و راست بگم در مورد جایی که کبود شده
من داغ کردم همه ی زندگی مو
که اینجا از خودم بنویسم که یک سال پنهونش کردم ، "شبـــیه" ویژگی خوبی نبود ، بیا از خودم برات بگم
من خودمم حالا ، بدون ترس شبیه نبودن
که از خودم بنویسم
اینا هیچی ...
حالا خوب شد حالت؟
+ برای روزهایی که رفت فراموشم
این همه تاویل مشابه برای چیته؟
بیا با کلمات بازی نکنیمقصه ی "ورود از مخرج" بود و "خــــــــروج ازمبدا"
جایی که تو کردی و
راهی که من رفتم
۱۰۱. من باید می مُردم
اگه زندگی رو اونقدری که باید جدی می گرفتم
شوخی بدی بود این
اگه زنده بودم هنوز ..
اینجوری که همه آدما نیم منن و دنبال یه نیمه ی لزوما گم شده
همون نیمه ها هم گم شدن
همون نیمه ها هم ...
۹۱. من و تو عین همیم
هر دو نیستیم
۹۲. تفسیر انگشت های تو اینست
که "خط سینه هایت ناخواناست"
۹۳. تقصیر خودسوزی من بود
که سراب می آمد از لای پاهایت