ای تـــُـــ رنج ، از چـــه تـــو رنـجـیـده ای؟


51-دل شوره زار من

برای نگندیدن مدیون چشم های شور تو است

نمک بزن به زخم های دلم

دل گندیده دوایش نمک است



 52-من بی خود و تو بی خود ... مارا که برد خانه؟


اَ رَ ســـــ نـامــــــ ــه


* تمام شــب آنجا

عقربه ی زنـــ شمار زَنـــدانم

به سمت عریانی پیراهنم از من

خوابیــده روی مــن

و من آبســتن یک درد تازه ام


نزدیکی من و عقربه های خوابیده

من و زخم های حرامزاده

ابدی شدم



* زنــ ـمردگی های تنت را فقط

کبودی مردمک های من پلک می زند 

مــ ـُردانگی های تابوت مــرا

با صدای بلند فرامــوش کن
تا در نگاهت بمانم