کلک

 

پرده ی توری این تختخواب بادبان من

چوب پوسیده اش تابوت تو

سفر به اعماق هم خوابگی

عجب به گل نشستنی

تو دفن شدی

من غرق  

 

 

بوآ

 

 

کشیدن نقشه ی یک خود ارضایی روی پوست اُخرایی یک زن سرخپوست ، شاید در حافظه ی اسپرم ها مونده باشه که جایی پشت اهرام روی سراشیبی سرخ یک تپه ی بر آمده با ماسه های نرم ، نزدیک ِغروب ، زنی با پافشاری کم می شه ، ریزش می کنه 

آره ، چنبره زدن یک مار بوآ دور آلت یک مرد می تونه به قیمت جون یک آدم تموم بشه  

به قیمت جون گرفتن یک دو رگه مثل من : نقشی بر صلیب ، دم ِ غروب