برای روزهایی که نیامده فالشان را گرفتم متاسفم رفیق ، من از روی کف دستت با تو سر می کنم انگار
راست می گی تو .. باید بس کنم
راستش تو داری با گذشته هام قدم می زنی
با تجربه هام سر می کنی
کنار پوزخندم به همه ی چیزهایی که می دونم ته ش چیه
گاهی وقتا دیگه خسته ایم واسه ادامه ، فقط نقب می زنیم به عقب
رفیق
بذار تموم جسارت م رو حرومت کنم
من نیستم .. هیچ وقتم نبودم
شجاع...
چه بزرگ
نقطه سر خط ، آن یکی نیم اَت لغزید و رفت دوباره...
ترنج خوبی دختر؟
بالیق دلش می گیرد ترنج خوش نباشد...
این بالیق جانِ ماست
ترنج مثل همیشه ست
هست
گذشته ات را بردار و برو...نباش...نبودن خیلی چیزها را مشخص می کند
دیوانه
هیچ وقت نبودی؟
اینکه بودی و الان نمی خوای باشی بهتره
Gahi bayad begi man dg nisam
Sabr ta ye had
Zarfiyate har kas ye hade