جایی برای من در دلت باز کن
نه میان قفس دنده هایتمرا بگذار میان مهره های پشتتتا تیر بکشم با هر نگاهتا خم بشوم زیر بار غصه اتجای من میان سرباز ها نیستیکی به جلو دو تا به عقب
من هیچ گاه فدایی نبوده ام
احسنت بر تو
آن زردی که می گفتیم این نبود این که نهایتش آجری باشد حذف شد
احسنت .احسنت.
میبینم که سحر خیز شدی و از فرط بیکاری و تفریحات سالم از کله سحر به لینترنت پناهنده شدی
سحر خیزیدن برای کسیه که شب خوابیده باشه
چقدر حس داشت توی این نوشه ت
چه جور حسی؟
بمباران احساس شدیم مامن هیچگاه فدایی نبوده ام دوست داشتمهیچ وقتم نباش
حس خوبی داشت ولی از جمله آخرت منظورت چی بوده ؟یعنی شب تا صبح بیدار بودی ؟؟؟
سلام خانومی خوبی خوش گذشت به خصوص تصاویر پایانی مراقب خودت باش شعر هم مثل همیشه زیبا بود ...
زنده باد!خیلی قشنگ بود
قشنگ بود
احسنت بر تو
آن زردی که می گفتیم این نبود
این که نهایتش آجری باشد
حذف شد
احسنت .احسنت.
میبینم که سحر خیز شدی و از فرط بیکاری و تفریحات سالم از کله سحر به لینترنت پناهنده شدی
سحر خیزیدن برای کسیه که شب خوابیده باشه
چقدر حس داشت توی این نوشه ت
چه جور حسی؟
بمباران احساس شدیم ما
من هیچگاه فدایی نبوده ام دوست داشتم
هیچ وقتم نباش
حس خوبی داشت ولی از جمله آخرت منظورت چی بوده ؟
یعنی شب تا صبح بیدار بودی ؟؟؟
سلام خانومی خوبی
خوش گذشت به خصوص تصاویر پایانی
مراقب خودت باش
شعر هم مثل همیشه زیبا بود ...
زنده باد!
خیلی قشنگ بود
قشنگ بود