پچ پچ

-هان داشتم می گفتم همان روز که موهای من آتش گرفت همه چاه ها به مرکز زمین می رسیدند و او که آمده بود موهایم را خاموش  کند را ماشین لباسشویی کشید میان زمین و هیچ کف گیری دیگر ته دیگ اسمم و عشقم را نکند


-دستش چه شده؟


- همه وجودش خاکستر شد و از او یک دست یخ زده ماند به جای


- با ان خرمن آتش چه کردید؟


- باز هم معرفت کلاغ ها ، با آن قیچی های بزرگ آهنی شان خرمن خرمن درو کردند

.

.

.



- او کیست که مرا با نام کوچک نگاه می کند؟


- تو را به خدات آن عینک ته استکانی را در بیاور، نام من کوچک است ، زیر دندان نمی آید

،

،

،

 نام کوچکم را گرفته است به دندان چشم

سرورم شور است ... اشک برای هضم اش لازم است



من از آن زمان که در چاه ها را بستند گیس بریده شدم


پ.ن۱ : آتش به آن خرمن گرفت آخر ...

پ.ن۲ : یک دام و یک عالم صابون !!!!!!!

اضافه شد : اینجا دیکتاتوری معصومانه ای بر پاست ، هر چه می خواهی از دلم بخواه که او با توست 

نظرات 15 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:34 ب.ظ

گیس بریده ی کوچک......
این چی چی بود نوشته بودی جانم؟

شال گردن شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:54 ب.ظ http://sharikov.persianblog.ir

ماجرا چیه؟؟!! نفهمیدم خو!! :دی

کوشالشاهی شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:06 ب.ظ http://www.dagdo.blogfa.com

ما که نفهمیدیم چی شد؟ کی بود؟ کجا رفت؟ چکارم من؟
ولی خوب پست های بعدی کامنت می ذارم

فاخته شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:46 ب.ظ http://3881467hk.blogfa.com/

چی شد کلا؟

ملکه نیمه شرقی شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:59 ب.ظ http://man-unique.blogfa.com/

هووووووووووم؟ چرا؟
۵۷۵۳۹

عیسی یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:35 ق.ظ http://epiran.blogfa.com/

سلام

اینجا گل فروشی هم نداره

عوضش یه عروسک برات خریدم هی کلشو تکون می ده



ستاره یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ق.ظ http://www.400152005.blogfa.com

ما هم همین حرف استاد
خوبی آبجی جونم ؟

زنی که ... دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ق.ظ http://zanikeke.blogfa.com/

کوش ؟
حذفش کردی ؟

الهام دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:26 ب.ظ http://dolfin222.blogfa.com

چرا؟ من فضولم آخه؟

سحر دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:46 ب.ظ http://www.atlase.blogfa.com

کنجکاوم کردید شدید بدانم چه بوده

میترا دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ب.ظ

ما دیکتاتوری خودخواسته را خیلی وقتها دوست می داریم خیلی وقتها هم تحریمش می کنیم گاه وبیگاه آدمی زور لازم می شود تا شیشه ی ذهنش تلنگری بخورد و بعد روی قست ها گرفته ی آن بنویسد وجودم دوستت دارم گرچه گاهی مرا می چزانی بابت عشقهای تلخ و شیرین
شاید این روزها با درد عشق یقه به یقه شده ای مبارزه ای نفس گیر مراقب باش کم نیاری بی پدر عشق لا مروت آدمی را ضربه فنی میکند

ملکه نیمه شرقی سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ق.ظ http://man-unique.blogfa.com/

این نبوده اونی که حذف کردی نه؟
چون اینکه چیزی نداره بخوای حذفش کنی!
خیلی قشنگ بود!
۶۰۱۶۹

ن سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:46 ق.ظ

بخدا دیگر هیچ کلاغی دنبال صابون نیست... خیلی دویدم از ته چاه تا گیس های بریده ات را به تو برسانم... با چسب اشکهایم... عکسم در چشم تو افتاد.آتش مرا دیدی ولی به شر من از خیر موهایت گذشتی دیکتاتور...

پارسا سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ب.ظ http://enclosure.blogfa.com/

به قول تنهایی جان زیر دلم بنوییسید بابا جان!

حجت چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:17 ب.ظ http://www.atlase.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد