دلقکی میان رخت عزا
لنگی میان گور ، لنگ در هوا
من خودم را به این تب مبتلا کردم
راند دوم ، بهشت ، و من حوا
یک درد روی پرده
زخمی برای میان پرده
یک صورتک خطوط بی سر و ته
یک لب خند از هم گسسته
یک آغوش اشغال، بوق ممتد، یک چراغ نا تمام
من با یک غرض عاشقانه پای چوبه اعدام
راه مستقیم ، یک بانده سوی مستراح
لبخند زهر آلود من ، عصری پر از امام
یک تب ناشیانه ، سینه پهلو گرفته ست
زمهریر تنی با آتش سرشته ست
انتقامی دو جانبه ، ما پشت به پشت هم
خنجر دو لبه فاصله ی مارا گرفته ست
این الان شعر بود؟
خنجر دو لبه...احساس سوزش تند و ریز کردن چشم...ردِخونِ پایین آمده...چشم های بسته شده.
گرگ و میش
کاردی که دسته خودش را هم می برد.
و من ضامن چاقویت شدم
روی رگ های سبزم
بهتر است راه مستقیم یک بانده سوی ...اشغال نباشد
داری میری دعوا ؟بگو ما هم بیایم :دی
دعوا سر چی؟
می دونی فاخته ؟ میخوام کامنت دونی رو ببندم راستش
اینجا کسی نیس که بخواد حرفی راجع به نوشته بزنه
یه راهه دیگه هم می شه واسه حال و احوال و شوخی بذارم
عجب شعر خاصی بود

از چیزایی که تو سرته در حیرتم ...
+ ببینم نمیشه تو هم بیای بلاگفا؟
حقیقتش برای خودم هم خاص بود
هر کلمه ما به ازای دورنی و بیرونی داشت
و عینا تصویر تغلیظ شده ی یک روزم بود
گرچه نگاه من به شکل روتین همینه
حیرت چرا جناب پاریس ؟
کار که نشد نداره اما دقیقا چرا؟
Ilya la distance tout les jours
حادثه رهایی از فاصله ها نبود رهایی ِ فاصله ها بود
جمله از من نیست اما جواب خوبیه
لب خند گسسته ات را میتوان فهمید
حتی از پس بوق های ممتد و اغوش اشغالش...
تلخ بود اما ملموس
سلام
از اینکه باهاتون آشنا شدم خوشحالم..
این چند پست اخیرتون و خوندم.. انتخاب شعرتون قشنگ بود..
پر از هوای پائیز..
ممنون
منم همین طور
انتخاب نبود صرفا
شاید هم اون منو انتخاب کرد
به هر حال شعر از خودم بود
نههههههههههه نبند اینجاااا روووو
پست بالا :دور از جون
قضیه بستن نیست
کامنت دونی رو می بندم
علامت زنده بودن ، عشقه........و علامت عشق ، تسلیم....
کسی که تسلیم خداست ، شبیه خداست.....آیا من تسلیم خدا هستم...؟؟؟؟
http://www.facebook.com/video/video.php?v=306763236009919
http://royayerastiin.blog.com
چه مزرعه دار خشنی !!!!
نه شما بگید اصلا .... من چه طوری میتونم!؟
ادامه در وبلاگم .....
این مزرعه دار خیلی واسم اشناست..
از آشنایی ت مفتخرم دوست خوبم

منکه دست دوستی تو با شوق می فشارم
تو تب کردی و رفتی ...
تو تب کردی.
من بردمت دکتر زودی خوب شدی
ممکن مزرعه دار خوبی نباشی ولی انسان خوبی هستی که به فکر کلاغای گرسنه ای!
۰۶۲۵۴
مترسکی که غذای زمستان کلاغ ها شد