سلام قبول دارم منم تا حدودی همین مشکل رو دارم واقعا حسودیم میشه بعضیا لحظه نگاری می کنن تو وبلاگشون اما من نمیتونم انگار یه خود سانسوری داریم
اتفاقا لحظه نگاری برای من هیچ سخت نیست حسودیم به این توانایی نیست حسودیم به ذهن زود ارضای دوستان ِ
میترا
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1390 ساعت 08:14 ق.ظ
سلام گلم مانیز ازجنس شماییم مدام مارا اذیت می کنن که حرفهات سخته سنگینه ما پ.ن هارو دوست داریم چون بامزه است انگار من می نویسم که کسی مز مزه کنه ! مانیز نمی توانیم روزانه نویس باشیم نمی توانیم از ....بنویسیم اما چون دوست داریم بنویسیم بی سفارش پس می نویسیم با خواننده بی خواننده ! من نوشته هاتو دوست دارم پس بنویس خوب می نویسی !
قضیه با سفارش یا با مخاطب نوشتن و ننوشتن نیست میترا ی عزیزم قضیه اینه که اینجا بیشتر احساس تنهایی می کنم شاید این تقصیر ذهن تنبل مخاطب نیست شاید واسه اینه که من هنوز نتونستم مولف و راوی و از هم جدا کنم
سلام عزیزم. من خوشحال شدم که دیدمت. اخه چرا؟ به بقیه دقت نکن بقیه همیشه حرف زیاد می زنن. سنگرتو حفظ کن عزیزکم.
اینجا میدون جنگ من نیست سنگر کیو حفظ کنم؟ اگه بخوام من حرف خودمو بزنم و گوش نکنم اسم شما ها دیگه مخاطب نیست . دیگه واسه چی باید این سنگر و حفظ کنم؟ تناقض تو حرفا منو به ... می ده
ترنج بانو آبجی مهربون من کجا چیه کیه من تازه دارم بند بند کلماتتو درک می کنم حس می کنم این دلیل نمی شه چون نوشتن وقلمت از ما بهتره پاشی بری اگه برای کنکوره اکشال نداره یکی از کسایی هستی که من خیلی چیزا از شما آموختم ببین بازم گفتم شما الان دپرس شدیم
ممنونم ستاره جان انقدر لطف داری بهم که نمی دونم چی بگم همین که این مدت بی قضاوت خوندی و همراهیم کردی همین که دنبال متن بودی نه مولف همین که کوتاهی من توی سر زدن بهت و کامنت گذاشتن واست . توی اومدنت به اینجا تاثیر نذاشت تو رو با همه ی خواننده های وبلاگم متمایز می کنه
ستاره
دوشنبه 29 فروردینماه سال 1390 ساعت 11:36 ب.ظ
از وقتی گفتی می خوای بری یه حسی ...نمی دونم واین آهنگ ... نمی دونم چی بگم برام مهم بود اینجاخیلی شاید داری تنبیهمون می کنی .. ((یادها)) فراموش نخواهند شد حتی با اجبار و((دوستی ها)) ماندنی اند حتی با سکوت...
*** بعضی مواقع چیز هائی دیر می شود مثل دیر رسیدن یک نامه مثل دیر رسیدن یک قطار مثل دیر رسیدن برای یک قرار که خیلی هم مهم نیست و مثل دیر رسیدن تو که خیلی مهم بود... "محسن ابراهیم"
،اجازه تنبیهمون نکن !این چه حرفیه من هیچ وقت هیچ وقت یه وبلاگ رو نمی خونم که برام نظر بذارن هرچند نظر اون دوست برام خیلی با ارزش ومهم باشه.... منتظر می مونم تنها همین اینجا گل نداشت (گل)
سلام
قبول دارم منم تا حدودی همین مشکل رو دارم
واقعا حسودیم میشه بعضیا لحظه نگاری می کنن تو وبلاگشون
اما من نمیتونم
انگار یه خود سانسوری داریم
اتفاقا لحظه نگاری برای من هیچ سخت نیست
حسودیم به این توانایی نیست
حسودیم به ذهن زود ارضای دوستان ِ
سلام گلم
مانیز ازجنس شماییم مدام مارا اذیت می کنن که حرفهات سخته سنگینه ما پ.ن هارو دوست داریم چون بامزه است انگار من می نویسم که کسی مز مزه کنه !
مانیز نمی توانیم روزانه نویس باشیم نمی توانیم از ....بنویسیم اما چون دوست داریم بنویسیم بی سفارش پس می نویسیم با خواننده بی خواننده !
من نوشته هاتو دوست دارم پس بنویس خوب می نویسی !
قضیه با سفارش یا با مخاطب نوشتن و ننوشتن نیست میترا ی عزیزم
قضیه اینه که اینجا بیشتر احساس تنهایی می کنم
شاید این تقصیر ذهن تنبل مخاطب نیست
شاید واسه اینه که من هنوز نتونستم مولف و راوی و از هم جدا کنم
سلام
تو مثل من لطفا زود تصمیم نگیر
حرف از رفتن نزن
فقط چند وقت نباشی میبینی دلت برای اینجا پرمیکشه
راه برگشت به اینجا واسه خودتت بذار
من هیچ نوع وابستگی به اینجا ندارم
این جا به صرف وبلاگ بودنش برام اهمیت خاصی نداره
اینجا نوشتن معطوف یک دلیل بود
اینجا نوشتن دیگه حسی به من نمی ده
جان ؟
سلام عزیزم.
من خوشحال شدم که دیدمت.
اخه چرا؟
به بقیه دقت نکن بقیه همیشه حرف زیاد می زنن. سنگرتو حفظ کن عزیزکم.
اینجا میدون جنگ من نیست
سنگر کیو حفظ کنم؟
اگه بخوام من حرف خودمو بزنم و گوش نکنم اسم شما ها دیگه مخاطب نیست . دیگه واسه چی باید این سنگر و حفظ کنم؟
تناقض تو حرفا منو به ... می ده
نیوز نیومنده و نخونده میفهمی که دیگه میخواد ننویسه و خبری از بوی خوش ترنج اینجا نیست دیگه!!!!
چی میشه گفت آخه ؟
حالا که هنوز نرفتم
گفتم شاید
اسم این پست ام تصمیم نیست
حرفه
ای بابا کجا ؟
استقبال زیاده از رفتن من هااااااااااا
گفتم شاید
دلیلشم اصلا ربطی به این خزعبلات نداره
امیدوارم اگرم میری با یه دلیل خوب بری که دوباره برنگردی اینجا !!!
امیدوارم با هم کنکور قبول شیم و از این حرفا
دلیلش که مسلما همون دلیل تو ِ

هنوز چایی نخورده...؟؟؟ مگه اینجا چشه؟
موفق باشی
اااا
حالا یکی یه چیزی گفت نباید بقیه رو هم با همون چوب بزنی که!!!
نریا
۶۵۳۰۹
کدوم چوب؟ کی کیو زده؟ کی چی گفت؟ کیـــه؟ کیـــه؟؟؟؟
هنوز که نرفتم
نه نه. بمون. ما همه لذت میبریم از نوشته هات.
سلام
رفتنت بی فایده س ، راهی که میخوای بری کوچه ش بن بست
خب چه اشکالی داره مگه . همه هم دوست دارن .
منظور سنگر جنگ نیست که...

چرا می زنی؟؟
منظور اینجاس.منظور عقایدته.
میتونی تعادلو حفظ کنی...
اما باز هر جور خودت راحتی
سلام
به قدر کافی خوب می نویسی... همه که مثل هم نمی نویسن و این برای موندن و رفتن که دلیل نمیشه....
امیدوارم هرجا هستی شاد و موفق باشی....
ممنون
به قول خودت همین " حرف " رفتن دیگه .


یعنی نــــــــــــــــرو
اگه خواستی هم راه بازه هـــا
شوخی بود
به کجا رفتن مهمه. همین.
یه وقتایی مقصد می شه مقصود
مقصود من رفتنه
نه مقصدم
رفتن راه حل درستی نیست ...
اما ما فض میکنیم ربه خاطر درس میری ... پس عیبی نداره ... دو سه ماه صبر میکنیم !!
فرض درستیه
اما همه ی فرضای درست کامل نیست
شاید دوباره بیام
شاید همین جا
شاید جای دیگه
چطور میخواستی باشه که نبود؟
شاید برعکس چیزی که پیش اومد
ترنج بانو آبجی مهربون من کجا چیه کیه

من تازه دارم بند بند کلماتتو درک می کنم حس می کنم
این دلیل نمی شه چون نوشتن وقلمت از ما بهتره پاشی بری اگه برای کنکوره اکشال نداره
یکی از کسایی هستی که من خیلی چیزا از شما آموختم ببین بازم گفتم شما
الان دپرس شدیم
ممنونم ستاره جان
انقدر لطف داری بهم که نمی دونم چی بگم
همین که این مدت بی قضاوت خوندی و همراهیم کردی
همین که دنبال متن بودی نه مولف
همین که کوتاهی من توی سر زدن بهت و کامنت گذاشتن واست . توی اومدنت به اینجا تاثیر نذاشت تو رو با همه ی خواننده های وبلاگم متمایز می کنه
از وقتی گفتی می خوای بری یه حسی ...نمی دونم
واین آهنگ ... نمی دونم چی بگم برام مهم بود اینجاخیلی شاید داری تنبیهمون می کنی ..
((یادها)) فراموش نخواهند شد حتی با اجبار و((دوستی ها)) ماندنی اند حتی با سکوت...
*** بعضی مواقع چیز هائی دیر می شود مثل دیر رسیدن یک نامه مثل دیر رسیدن یک قطار
مثل دیر رسیدن برای یک قرار که خیلی هم مهم نیست و مثل دیر رسیدن تو که خیلی مهم بود...
"محسن ابراهیم"
،اجازه تنبیهمون نکن !این چه حرفیه من هیچ وقت هیچ وقت یه وبلاگ رو نمی خونم که برام نظر بذارن هرچند نظر اون دوست برام خیلی با ارزش ومهم باشه....
منتظر می مونم تنها همین
اینجا گل نداشت (گل)
با بهترین آرزوها یادم رفت
برای رسیدن به مقصود ، وسیله هم مهمه.
درود
تصمیمش با توست
ولی من نوشتم
اما یه جای دیگه
یه جایی که اونجا،برا همه غریبه ام
;)